نیروهای خودمان مرتب ارتش عراق را بمباران می کردند. جنگ توپخانه ها بود و شلیک توپ ها گوش آدم را کر می کرد. یک بار هوا پر از هواپیماهای خودی شد . از دور یکی ار جوان های روستا از کوه بالا آمد. تا به ما رسید، پرسید: هواپیماهای خودمان را دیدید؟ آن هلی کوپترها را می بینید؟ این هلی کوپترها مالِ خلبانان خودمان شیرودی و کشوری هستند. خلبانان واردی هستند، خدا پشت و پناهشان باشد.»

وقتی کمی نشست، هلی کوپترها بنا کردند به بمباران عراقی ها که در روستای گورسفید بودند. تا غروب خیلی از تانک ها را آتش زدند. از روی تپه، همراه مردم، وقتی تانکی آتش می گرفت، صلوات می فرستادیم و می شمردیم.

منبع: فرنگیس، ص 122

در عرض دو سه دقیقه نماز را خواندم

اگر عزیزم، تو می خواهی

شیرینی شاد کردن قلب امام

ها ,هلی ,کوپترها ,خودمان ,شیرودی ,کشوری ,هلی کوپترها ,و کشوری ,شیرودی و ,بمباران عراقی ,به بمباران

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشت‌های چندوقت یکبار در مورد موضوعات سیاسی و‌احتماعی آثار و آراء سید نصراله شاهرخی ساعت مچی هوشمند دکوراسیون داخلی و خارجی تغدیه عطر گل ها صدای سکوت سوشال پنل ایران آیا میدانستید دانلود خلاصه کتاب حقوق بین الملل عمومی ۱ بیگدلی همراه نمونه سوال