خاطره ای در باره  شهید حاج حسن دشتی: 

 

 در شش سال زندگی مشترک غیر از سادگی و صفا از حاج حسن چیزی ندیدم، آن قدر ساده بود که هیچ وقت ایراد نمی گرفت که لباسم را اطو کن، یا فلان غذا را بپز، مدت ها بود که من نمی دانستم که حاج حسن خورشت لوبیا دوست ندارد و درست می کردم. یک بار متوجه شدم با اشتها نمی خورد، گفتم: چرا با اشتها نمی خوری؟ گفت: برای اینکه من اصلا خورشت لوبیا دوست ندارم.

 

آخرین باری که آمد یزد به من گفت: اینجا چه کپسولی (سیلندر گاز) بهتر گیر میاد و رفت و کپسول هایمان را با کپسول رویال عوض کرد. گفت: برای اینکه شما راحت باشید.

 

سیره شهدای دفاع مقدس، ج 12 ص 32

در عرض دو سه دقیقه نماز را خواندم

اگر عزیزم، تو می خواهی

شیرینی شاد کردن قلب امام

  ,نمی ,خورشت ,لوبیا ,حسن ,دوست ,خورشت لوبیا ,حاج حسن ,لوبیا دوست ,اصلا خورشت ,من اصلا ,اصلا خورشت لوبیا

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همسایه ماه زیبایی،جوانی،سلامتی.... کتابخانه عمومی آیت الله مردوخ روستای آرندان مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین استاد انگلیسی ایده نامه علمی سلوی سلامتی برای همه تولید کننده انواع شرینک در ایران وبلاگ اطلاع رسانی دبیرستان فرزانگان ملایر وبلاگ هواداران رامبد جوان و خندوانه